علم الکترونیک دارای دو جهش بسیار بزرگ در تاریخ کوچک اما بسیار پر تلاطم خود است. ۱. ساخت ترانزیستور ۲. ساخت اولین مدار مجتمع شامل یک خازن و مقاومت و ترانزیستور
الکترونیک مولکولی یک رویکرد جدید است که به مواد اولیه و اصول عملکرد جدید نیاز دارد و میتوان گفت انگیزهای برای شناخت و استفاده از آنچه در مولکولهای مواد اتفاق میافتد است. در مقیاسهای کوچک تر از نانو، ایده استفاده از یک یا چند مولکول بهعنوان یک سوئیچ بهنظر بسیار جالبتر از بررسی بنبستهای ماسفتی میباشد. این کار علاوه بر کوچک شدن ابعاد سرعت را بسیار زیاد کرده است همچنین ارزانتر است و بالطبع آن روشها و پیچیدگیها بسیار دشوار میشود. (الکترونیک مولکولی هنوز در حال تحقیق در مورد روشهای ساخت میباشد. که بهنظر میرسد به زودی بر آن غلبه و به سمت ساخت مدار مجتمع با این تکنولوژی برود) همان طور که ميدانيم روش ليتوگرافي نوري براي ساخت مدارات الکترونيکي مجتمع با چالشهاي اساسي و جدي روبرو شده است. محدوديتهاي فناوري از يک سو و چالشهاي کوانتومي از سوي ديگر توسعهي نانوالکترونيک را با دشواري روبرو کرده است . در اين ميان دانشمندان به ايدهها و روشهاي جايگزين و جديدي ميانديشند که محدوديتهاي روش ليتوگرافي نوري را ندارد. يکي از اين روشها، ساخت و استفاده از مولکولهايي است که رفتاري مشابه رفتار کليد زدن ترانزيستورها داشته باشند. در واقع دانشمندان قصد دارند با طراحي، ساخت و استفاده از اين مولکلولها، آنها را جايگزين ترانزيستورهاي سيليکوني کنند. اين ايده را الکترونيک مولکولي ميگوييم. اين رفتار ميتواند مبنايي براي پردازش اطلاعات در رايانهها و ذخيرهي اطلاعات در حافظهها قرار گيرد .